![](http://www.geocities.com/ana_keyan/Rita_small.jpg)
ریتا عوده شاعر فلسطینی متولد ۲۹ سپتامبر ۱۹۶۰ می باشد و در ناصریه* زندگی میکند.
لیسانس زبان انگلیسی و ادبیات تطبیقی از دانشگاه حیفا دارد.
معلم زبان ست و پنج کتاب شعردارد و از اکتبر 2006 شروع به هایکو نویسی کرده ست.
ترجمه های من منتخبی ست از هایکو ها و شعرهایریتا عوده .
I won't stop building huts
out of clay
on the shores of hope
till days go back
and once again
you become a child
who yearns to share
a loaf of a small dream
من دست نمیکشم
از ساختن کلبه های گِلی
بر سواحل امید
تا روزها بازگردند
و یکبار دگر
کودکی شوی
که مشتافانه بخواهد
قرص نان رویای کوچکش را
قسمت کند.
one thousand nights
are expected to come
I eagerly count
alas, the first is
silently gone
هزار شب
در انتظارم که بیاید
مشتاقانه می شمارم
دریغا نخستین شب
به آرامی می گذرد.
.Sadness besieges me
.I besiege it ,too
.The strongest will survive
اندوه مرا محاصره میکند
و من او را !
قویترین باقی میماند.
I have hope.
But, I don't have any window
to overlook it.
من امید دارم
اما پنجره ای ندارم
که بر آن باز شود !
a white horse
came to me
asking to be tamed
به سویم آمد
و می خواست اهلی اش کنم
اسبی سپید
I'm dreaming
the dream of one-winged
birds
من خواب میبینم
خواب پرندگانی
با یک بال
I listen-
a still whisper:
"…write me…"
گوش می سپارم
نجوایی آرام :
"...مرا بنويس ..."
Everything
passes in a hurry
except pain
همه چیز
با شتاب می گذرد
مگر درد
Tell me what
is winter like
when my cheek
is allowed to rest
in your palm..!!
به من بگو
زمستان چگونه ست
وقتی گونه ام
بر دستان تو می آساید!
Life is a lamp.
But, who stole its oil...?!
زندگی چراغی ست
اما چه کسی دزدیده ست
نفتش را !؟
when i'm gone...burn
my body and throw the ashes on
the field of dry lilies-
they may blossom even
before the next spring
هنگامي كه مُردم
بسوزانيد جسدم را
و خاکسترم را
بر دشتي از زنبقهاي خشك رها کنید
كه شاید بشكفند
حتی
پیش از بهار